برخی به طور مطلق گذشته و هویت تاریخی را نفی کرده و وطن، هویت ایرانی و تاریخ ایران زمین را یکسره باطل و عواطف انسانی و نمادهای وطن دوستانه را مربوط به دوران جاهلیت می دانند؛ در حالی که که در منطق عقل و دین این گونه نیست و بسیاری از عناصر و مؤلفه های مثبت و افتخارآمیز در سنت ایرانی وجود دارند که نه تنها نماد جاهلیت نبوده، بلکه از عمیق ترین بُن مایه های انسانی برخوردارند

 

 

سنتهای بومی و ملی، از جمله آنچه که به نام هویت و تاریخ ایران خوانده می شود، میراثی است که از گذشتگان به ما رسیده است و باید در پرتو عقلانیت و منطق تحلیل شود؛ بنابراین نه می توان آن را یکپارچه مقدس و مطلوب دانست و نه آن را نشانه جاهلیت و باطل ارزیابی کرد.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، آیت الله سید عباس حسینی قائم مقامی، در سخنانی که در مراسم عزاداری سالارشهیدان ایراد شد، در موضوع سنتهایی که از گذشتگان به ما رسیده است، تصریح کرد: در منطق قرآن کریم میراث گذشتگان و سنتهای پیشینیان، اگرچه به این دلیل که  از نیاکان به ارث رسیده است، مورد احترام می باشد؛ اما این به معنای آن نیست که این سنتها همگی به طور مطلق درست یا مقدس و مصون از نقد و تحلیل عقلانی است. بلکه معیار واحد برای پذیرش و نقد در همه مسایل از جمله پدیده های تاریخی «عقلانیت» است و بر این اساس، سنتهایی که با معیار عقلانیت و منطق سازگارند، سنتهای مطلوب و مورد تاییدند.

وی افزود: اما سنتهایی که فاقد سازگاری با عقل باشند را نباید مقدس دانست و بدون دلیل پذیرفت. خداوند در برابر منطق جاهلی که برای اثبات مشروعیت و توجیه پذیری رفتارهای خود به فرهنگ و سنت نیاکان استناد می کند، این استناد و استدلال را به طور مطلق رد نمی کند، بلکه نقادانه می پرسد: حتی اگر پدران و نیاکان شما رفتار غیرعقلانی داشتند، باز خود را موظف به پیروی از آنها می دانید؟  از این آیات به صراحت مشخص می شود از نظر قرآن، وفاداری به سنت و میراث گذشتگان، در صورتی که با اصول عقلانی ناسازگار نباشد، امری طبیعی و مقبول است.

قائم مقامی با اشاره به دو تفکر انحرافی در این حوزه، خاطر نشان کرد: برخی به طور مطلق گذشته و هویت تاریخی را نفی کرده و وطن، هویت ایرانی و تاریخ ایران زمین را یکسره باطل و عواطف انسانی و نمادهای وطن دوستانه را مربوط به دوران جاهلیت می دانند؛ در حالی که که در منطق عقل و دین این گونه نیست و بسیاری از عناصر و مؤلفه های مثبت و افتخارآمیز در سنت ایرانی وجود دارند که نه تنها نماد  جاهلیت نبوده، بلکه از عمیق ترین بُن مایه های انسانی  برخوردارند.

وی با اشاره به فرازهای نخستین دعای شریف عرفه گفت:  امام حسین (ع) در آنجا به نکته بسیار مهمی اشاره می فرمایند و خداوند را از اینکه وجود تاریخی وی را از پَس قرون و اعصار گذر داده و در این قطعه تاریخی عینیت بخشیده، سپاس می گوید. این یعنی چه ؟ یعنی اینکه موقعیت های عینی ای که انسان با تولد از آن بهره مند می گردد، نظیر وطن، سرزمین، زبان، تبار تاریخی، خانواده و... همه از موهبت های الهی اند . بنابر این علاقمندی به وطن، صیانت از پیشینه تاریخی ، حفظ  میراث و هویت ملّی علاوه بر آن که مصداق " شکر نعمت الهی " است ، لازمه طبیعت انسانی بوده و قطعاً انکار آن با مبانی دینی ، عقلانی و انسانی ناسازگار می باشد.

قائم مقامی ادامه داد: در مقابل عده ای نیز وجود دارند که تصویری یکسره مقدس و نقدناپذیر ازگذشته تاریخی ایران ارائه می دهند و معتقدند هر اتفاقی که در تاریخ ایران رخ داده و هر سنتی که به ایران و ایرانی انتساب دارد، مقدس است و باید مورد پذیرش بی چون و چرا قرار گیرد. در حالی که این گونه هم نیست و بسیاری از روشها و رفتارهای نادرست نیز در گذشته و سنت تاریخی ایرانیان  وجود داشته است که باید مورد قضاوت و تحلیل عقلانی قرار گیرد.


به طور کلی نمی توان از برتری مطلق یک سرزمین، یک سنت و یک فرهنگ در جهان سخن گفت. تمامی انسانها صرف نظر از انتساب به هر سرزمین ، ملت و تاریخی ، فطرت و سرشتی واحد دارند، ولی وطن و فرهنگ ملی هرانسانی در نسبت با خود او معنا پیدا می کند و بخش مهمی از هویت تاریخی اش را تشکیل می دهد که طبعاً برای او سرمایه ای خدادادی به شمار می آید.

وی افزود:از نگاه اسلام تفاوتهای انسانی یک واقعیت است که باید آن را به رسمیت شناخت و از جمله این تفاوتها تفاوت در هویت و ملیت است. بنابراین ملیت باید برمبنای عقلانیت مورد احترام و افتخار باشد، نه عاملی برای توجیه نژادپرستی، برتری جویی و فخرفروشی و تحقیر سایر ملتها.

قائم مقامی برداشتهایی که مدعی جهان شمولی و برتری جویی ایران و اندیشه ایرانی نسبت به اندیشه  و تاریخ ملتهای دیگر جهان می شود را از جمله نشانه های تفکر جاهلی دانست و افزود: هر تاریخ و فرهنگ و هویتی باید از موضعی برابر و نه برتر و تحقیرگر با سایر فرهنگها، اندیشه ها و ملتها گفتگو و تعامل کند و برداشتهای افراطی، چه درنفی وطن و جاهلی خواندن آن و چه در مقدس شمردن سنتهای ایران باستان، در نابرخورداری از منطق عقلانی دو روی یک سکه اند.

وی این نوع نگاه ها را زمینه ساز کینه توزی، تحقیر و تخاصم میان یک ملت و سایر ملتها دانست و افزود: در پرتو عقلانیت، همه اندیشه ها و فرهنگها می توانند در عین همزیستی هم افزایانه و تعامل و تبادل انسانی، هویت ملی، تاریخ و میراث فرهنگی خود را نیز حفظ  کنند.

قائم مقامی گفتگو و تعامل مثبت با سایر فرهنگها را از خصوصیات ذاتی و تاریخی فرهنگ ایرانی دانست و افزود: ایرانیان به همین دلیل در عین آن که با سایر فرهنگها تعامل و گفتگوی بالنده برقرار کردند و عناصر مثبت و قابل پذیرش آنها را جذب نمودند، توانستند هویت تاریخی خود را نیز حفظ نمایند و از این رو مشاهده می کنیم در زمان حمله اعراب به ایران، ایرانیان با تمام آسیب هایی که از این ناحیه دیدند، ولی پیشینه تمدنی و فرهنگی شان به آنان قدرتی بخشیده بود که توانستند انتخابگر باشند. چنان که اسلام را می پذیرند، اما زبان فارسی و هویت تاریخی و ستنهای فرهنگی خود را نیز حفظ می کنند و از رهگذر در هم آمیزی تفکر وحیانی اسلام و فرهنگ ملی خود، تمدن اسلامی – ایرانی را پی ریزی نمودند. اما در بسیاری دیگراز مناطق نظیر مصر که دارای تاریخ و تمدن طولانی نیز بودند، این اتفاق نمی افتد و زبان و فرهنگ اعراب جایگزین فرهنگ و زبان مصر باستان می شود. یا در زمان حمله مغول به ایران نیز با وجود تخریب و صدمات فراوان، در نهایت این فرهنگ اسلامی - ایرانی  است که مغولها را در خود هضم کرده و نوع نگاه و روش زندگی آنان را تغییر می دهد. حال آیا می توان این همه عناصر افتخاربرانگیز در یک فرهنگ را نادیده گرفت؟

وی در خاتمه گفت:همان گونه که در یک فرهنگ عناصر مثبت و منفی وجود دارد که قابل تحلیل و بررسی عقلانی است، در میان فرهنگهای متعدد و متفاوت در جهان نیز فرهنگهای قوی و ضعیف وجود دارد که گفتگو و تبادل فرهنگی موجب می شود عناصر ضعیف فرهنگی در تعامل با سایر فرهنگها تقویت گردند و در این گفتگو نیز نظیر پالایش داخل یک فرهنگ، تنها معیار عقلانیت و وی‍ژگی های مشترک فطری و انسانی است که می تواند و باید مبنا و معیار قرار گیرد.

*  (و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آبائنا او لو کان آباوهم لایعقلون شیئا و لایهتدون

- مائده /104 و نیز: بقره / 170)