آیت‌الله قائم‌مقامی:

پیام‌های تخصصی دین را باید به پیام عمومی بدل کنیم/ الزامات هدایت‌بخشی قرآن

گروه اندیشه: آیت‌الله حسینی قائم‌مقامی معتقد است حضور جریان‌های تکفیری در غرب آن‌قدر نیست که رسانه‌ها عنوان می‌کنند. ایشان معتقد است هدایت‌بخشی قرآن مستلزم وجود تقوایی پیشینی یا به عبارتی اخلاق است.

آیت‌الله سیدعباس حسینی قائم‌مقامی، رییس سابق مرکز اسلامی هامبورگ حضوری پردامنه در قلب اروپا داشته است و امروز نیز به عنوان عضو هیئت موسس اتحادیه اروپایی علما و تئولوگ‌های شیعه ارتباطش را با اسلام در مغرب‌زمین تداوم بخشیده است. تلاش آیت‌الله قائم‌مقامی این است که بتواند اهمیت اخلاق و تقوا در ثمربخشی قرآن و لزوم استفاده از این باور در تبلیغ دینی را نشان دهد. گفت‌‍وگوی ایشان با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، را در پی می‌خوانید:
ایکنا: با توجه به جذب نیروهای تکفیری از جوانان اروپایی، دلیل این مساله را چه می‌دانید، چرا جوانان مسلمان در اروپا به این‌ گروه‌ها می‌پیوندند؟
دین در حد تعادل و آن چهره حقیقی آن جذابیت کامل را دارد و فقط مشکل این است که تریبون برای عرضه ندارد و من بارها گفته‌ام صداهای این افراطیون بلندتر از تعدادشان است، منتها این‌که می‌بینید گفته می‌شود، جوانان اروپایی به این گروه‌ها جذب می‌شوند نیازمند بحث مفصل تحلیلی است.
در این زمینه من با بحث‌های سطحی که بعضا در رسانه‌ها می‌شود، موافقت ندارم و ما دچار یک دوگانه‌سازی‌هایی حتی در رسانه‌ها و فضاهای تبلیغاتی خودمان هستیم که تا این دوگانه‌ها را حل نکنیم نمی‌توانیم به ریشه‌یابی خیلی از مسائل دست پیدا کنیم. ما از یک سو تبلیغ می‌کنیم که کشش و گرایش به دین و مشخصاً اسلام در جهان غرب روز افزون است، بعد از آن طرف گزارش می‌دهیم که هفتصد تا، هشتصد نفر از آلمان فقط در داعش حضور دارد، چند هزار تا از اروپا حضور دارند و این به چه معناست؟ معنای این دوگانه این است که گرایش به اسلام زیاد است اما این‌ گرایش‌ در واقع به گروه‌های تکفیری است.
ما باید توجه کنیم که حتما اسلام آنگونه که شایسته است، معرفی شود. تجربه ده سال من در اروپا این را نشان می‌د‌هد که هر جا که ما توانسته‌ایم حرف خودمان را بزنیم و تریبون برای انتقال داشته‌ایم، موفق بوده‌ایم که جذب کنیم.
جوانان اروپایی معمولا جذب گروه‌های تکفیری نمی‌شوند بلکه آن‌ها در حال فرارند، خلاء‌های زیادی در جامعه خودشان دارند که این خلاء‌ها می‌تواند اجتماعی، خانوادگی و یا فردی باشد که این مسائل مختلف باعث می‌شود، این افراد به سمت این‌ گروه‌ها بروند.
جریان سلفی ده‌ها سال است که در اروپا برنامه‌سازی و نهاد‌سازی کرده‌ و اینها را از همه جهت از جهت تحصیلی، مالی، روانی حمایت می‌شوند. یعنی فرض کنید اگر در گذشته کلیسا خیریه‌ای داشت که یک داروخانه‌ای داشت و یک نوع غذا می‌داد، این‌ها همه چیز را تامین می‌کنند. در این سال‌ها گزارش‌های زیادی از درون خود اینها به ما می‌رسید که معلوم نیست این گروه‌ها به کجا وصل هستند. اعتقاد من این است که در غرب هم به دلایلی به اینها میدان می‌دادند و فکر نمی‌کردند به صورت خودشان برگردد یا به دلایلی این طوری آنها را کنترل می‌کنیم به هر دلیلی به آنها میدان نمی‌دادند، اینها جذب اسلام نشدند اینها نیازمند پناه بودند و گروه‌های افرادطی به آنها پناه می‌دادند. دلیل این مساله این است که این‌ها درک درستی از اسلام ندارند و آن را نمی‌شناسند.
ایکنا: آیا در مواجهه با مسلمانان اروپایی به یک معنا و جهان جدید به معنای دیگر نوعی مشکل زبان تبلیغی وجود ندارد که باعث می‌شود نوعی گرایش به جریان‌های تندرو وجود داشته باشد؟
این نکته کاملاً درست است، من سال‌هاست که دارم این نکته را عرض می‌کنم که اولا زبان در مفهوم جامع آن شامل بخش نرم‌افزاری و سخت‌افزاری می‌شود، تبلیغ یعنی ابلاغ و رساندن مفهوم قرآنی و ابلاغ این زبان باید زبان تفاهم باشد. ممکن است مبلغی را داشته باشیم که استاد زبان انگلیسی یا آلمانی هم باشد، اما فاقد زبان تفاهم باشد و زبان تفاهم را نداشته باشی، اصلاً نمی‌توانی ارتباط برقرار کنی. شما همان ذهنیت خودت را به زبان ‌خواهید آورد لذا باید زبان تفاهم را شناخت. من اگر نتوانم ذهنیت طرف را بشناسم و عناصر اثرگذار در آن را بدانم و مشترکات خودم را که پل ارتباطی من با او باشد، مورد شناسائی قرار ندهم، طبعاً نمی‌توانم پیامم را به او انتقال بدهم.
رسانه‌‌هایی که به نحوی از با نهادها و حوزه دین ارتباط دارند باید زبان بلاغ را بشناسند وگرنه اگر بخواهد سبک معمول و رایجی که در انتقال خبر در جامعه ما رواج دارد، پیش ببرند، اثر گذاری چندانی نخواهند داشت و آن‌ها تنها خواهند توانست ارتباط خام و خشکی برقرار کنند. نباید رسانه در اطلاع‌رسانی توقف کند و باید در انتقال پیام کار بکند.
معرفت یک بخش تولیدی و یک بخش توزیعی دارد، اگر این دو بخش با هم هماهنگ نباشند اختلال در بخش تولید و توزیع ایجاد شود و ما با بحران در بخش معرفت روبرو می‌شویم. در بخش مخاطبینی که مصرف کنندگان این معرفت هستند و به همین جهت هم من به شدت معتقدم ما نیازمند به خبرگزاری تخصصی هستیم، ولی به گونه‌ای که فلسفه وجودی خاص  و متدولوژی خاص خودش را داشته باشد. متدلوژی یک رسانه تخصصی، خصوصی نیست، هرچند در حوزه تخصصی کار می‌کند کاری عمومی انجام می‌دهد. تبدیل موضوع تخصصی به موضوعی عمومی، هنر رسانه‌ تخصصی است که ما در این بخش تقریباً صفر هستیم.
اگر ما بتوانیم روش تبدیل پیام‌های تخصصی به پیام عمومی را بیابیم، خواهیم توانست مشکل را حل کنیم. امروزه مفاهیم اساسی بر روی کالاهای مصرفی نوشته می‌شود و از این طریق عمومی می‌شود. یک چیز ساده‌ای در کنار برند اطلاعاتی که می‌دهد، یک جمله کوچکی هم نوشته شده این نمودی از تبدیل پیام تخصصی عمومی و این لازمه زبان تفاهم را بشناسیم، ما به شدت به زبان تفاهم بیگانه هستیم شما داخل کشور خودمان ببینید، الان بخشی از حاکمیت و بخش دیگری صحبت می‌کند با زبان تفارق است با زبان تفاهم نیست، آن وقت شما می‌خواهید با جامعه با جامعه بین‌المللی که خیلی هم با بیگانگی فرهنگی دارد با همان زبان صحبت کنید.
هدایت قرآن برای متقین است و این یعنی باید یک تقوا قبلی باشد تا این هدایت اثرگذار باشد، ما در قرآن می‌خوانیم الذین یمنون بالغیب و ... پس معلوم می‌شود ما یک تقوا پیشینی داریم در ذات انسان نهفته است و قرآن مخاطب خودش را می‌شناسد، مخاطب قرآن باید از جهت تقوایی و اخلاقی زنده باشد اگر زنده نباشد ما به هدف نخواهیم رسید.  قرآن مخاطب خودش را شناخته و با استفاده از زبان تفاهم با آن ارتباط برقرار کرده است اما زبان تفاهم چیست؟ زبان تفاهم همین زبان تقوا و اخلاق است، متوجه است که اگر این سرمایه مشترک و پل ارتباطی نباشد اثر گذاری منتفی است.
وقتی ابی‌عبیدالله می‌بیند زبان خاص دین برای هدایت شامیان کارایی ندارد، زبان عام دین را مورد استفاد قرار می‌دهد. شما نمی‌توانید به صورت مستقیم افرادی را که درکی از نماز ندارند به نماز دعوت کنید، اول باید درک پیدا کند ولازمه آن این است که شما درک را بشناسید، زبان مشترک همان چیزی است که بین اذهان و افهام حضور دارد.
ایکنا: آیا مسلمانان در اروپا توانسته‌اند به نوعی زبان مشترک دست یابند و یا اختلافات جهان اسلامی در غرب نیز وجود دارد؟

مسلمانان در اروپا و آمریکا اختلاف زیادی ندارند و یکی از چیز‌هایی که اتفاقاً به متولیان حوزه دینی و بزرگان در این زمینه من هشدار می‌دهم این است که باید به شدت مواظب باشیم که اختلافاتی که متاسفانه در سرزمین اسلامی بین گروه‌های مسلمان رخ داده است، به کشورهای غربی و مسلمان اروپا و آمریکا کشیده نشود .از ابتدا اینگونه نبود خوشبختانه جزء گروه‌های افراطی که همه جا تمایز طلب بودند و همیشه وصله ناجور بودند، اما در چهر‌ه عمومی مسلمانان همیشه یک وحدت بوده است و یکی از مشکلات مبلغان ما که از کشورهای اسلامی به آنجا می‌آمدند همان بود که این اختلافات را  در آنجا می‌آورند و به دلایل مختلف برای آنها نیست به دلایل مختلف فرصت توضیح نیست. 

لینک خبر:

http://www.iqna.ir/fa/news/3461542/پیام‌های-تخصصی-دین-را-باید-به-پیام-عمومی-بدل-کنیم-الزامات-هدایت‌بخشی-قرآن