متن حدیث:

«عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ اللَّهَ  عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَخْتِلُونَ الدُّنْیَا بِالدِّینِ وَ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ وَ وَیْلٌ لِلَّذِینَ یَسِیرُ الْمُؤْمِنُ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّةِ أَ بِی یَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَیَّ یَجْتَرِءُونَ فَبِی حَلَفْتُ لَأُتِیحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِیمَ مِنْهُمْ حَیْرَان‏.»

  ( اصول كافی/ كتاب الكفر و الایمان/   باب اختتال الدنیا بالدین/ ح1)

 ترجمه:

یونس بن ظبیان می گوید از امام صادق (ع) شنیدم كه به نقل از پیامبر خدا (ص) میگفت : خداوند بزرگ می گوید:

وای بر كسانی كه به وسیله [وبه نام دین] برای رسیدن به [اهداف و مطامع] دنیا فریبكاری می كنند!

وای بر كسانی كه مردمی را كه خواهانِ عدالت هستند را [نابود كرده و] به قتل می رسانند!

وای بر كسانیكه مؤمنان [و دینداران حقیقی ، ناگزیرند] در میان آنان ، تقیه كنند!

آیا آنان من (خدا) را می فریبند؟ یا [آنچنان فریب قدرت و اقتدار خود را خورده اند كه]  جرأت مخالفت بر من را یافته اند؟

 به ذات خودم سوگند! [كه در پاسخ به این فریبكاری و دین فروشی،] آنان را به [آنچنان] آزمون و فتنه ای گرفتار و مبتلا می سازم كه [تدبیرگران و] بُرد بارانشان [نیز در حلّ و تدبیر آن ناتوان بوده و] در آن حیرت زده و سرگردان بمانند!

بیان:

1/  این حدیث شریف ، قدسی است . یعنی سخنی است كه پیامبر (ص )  آن را از خداوند نقل می كند. بنابر این مضمون آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. در اینجا روی سخن خداوند با مدّعیان دینداری است كه با دین فروشی و به نام دین، برای رسیدن به اهداف و مقاصد دنیوی ( قدرت و ثروت) خدعه و مردم فریبی می كنند و با آنكه مدعی دین داری هستند و مهمترین پیام دین اجرای عدالت است اما ، عدالت خواهان و اهل ایمان ، از ترس ایشان ناگزیر از تقیه و كتمان حقیقت میباشند.

2/   بی تردید در جوامع بشری ستمگران و نیرنگ بازان بسیاری وجود دارند كه بر اساس سنتهایا لهی نتیجه اعمال زشت خود را خواهند دید و به كیفر الهی مبتلا خواهند شد. اما در این میان آنان كه با نام دین و با سوء استفاده از عناوین و مفاهیم مقدس ، با بازی گرفتن احساسات و باورهای دینی نیرنگ و ستم می كنند، دچار" ظلم مضاعف " می باشند و وارد حریم خاصِّ الهی شده اند كه از آن در اصطلاح به  " مقام حِمی "  تعبیر می شود. و به همین دلیل چنین افرادی در قرآن و متون مقدس اسلامی با شدت بیشتری مورد توبیخ و سرزنش قرار گرفته و كیفر و مجازاتی بیش از دیگران برایشان مقرر شده است. قرآن كریم بارها از كسانی نام برده كه ظالم ترین انسانها  ( أظلُم ) هستند ، یعنی ظلم و ستم آنان درمقایسه با ظلم و ستم دیگر ظالمان افزون است. چرا؟ چه چیز موجب شده كه این افراد در جایگاه "ظالم ترین ها " قرار بگیرند؟ قرآن به صراحت پاسخ میدهد: چون آنان به خداوند دروغ بسته و تهمت زده اند. ( و مَن أظلَمُ مِمّن افتری عَلی الله كذباً- أنعام/93). دروغ بستن و تهمت بر خداوند چه گناهی است كه حتی از گناه شرك نیز بدتر و بزرگتر است؟ قرآن كریم شرك ورزی را" ظلم بزرگ "می نامد ( انّ الشرك لظلمٌ عظیم- لقمان/13) . اما با این حال مفتریان و دروغ زنان بر خداوند را" ظالم تر" و ظلم آنان را " بزرگـتر" می داند. زیرا كافران و مشركان از همان آغاز، حقیقت وجود خداوند را انكار می كنند كه البته نفی و انكار چنین حقیقتی كه منشاء همه حقایق هستی است ظلم و ستم بزرگی است ( لظلمٌ عظیم ). اما آن كس كه رفتارهای ناشایست و ستمگری های خود را در پَس عنوان " دین " و با نام خداوند توجیه می كند،  فقط حقیقت را انكار نكرده بلكه علاوه بر آن حقیقت را  تحریف و بد نام كرده و به باطل مشروعیت بخشیده و فریب كارانه، تمام حیثیت و آبروی حقیقت را به پای دروغ و باطل قربانی كرده است. پس قطعاً چنین كسی از انكار كننده حقیقت " ظالم تر" است.                             

3/ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ...( مردمی را كه خواهانِ عدالت هستند را [ نابود كرده و] به قتل می رسانند!)

 كشتن كسانی كه دعوت به عدالت كرده و به دفاع از حقوق انسانها بر می خیزند، یكی از نشانه های رفتاری ستمگران و"دین فروشانِ مؤمن نما" می باشد كه در این فقره از حدیث شریف به آن اشاره شده است. بی تردید منظور از كشتن و به قتل رساندن ،فقط قتل و حذف فیزیكی منادیان عدالت و معترضان به سوء استفاده از دین نیست. بلكه منظور از آن هر شیوه ای است كه به ساكت شدن صدای آنان و عدم پژواك آن در جامعه بینجامد. آنگونه كه در روایات فراوانی تصریح شده، كسی كه شخصیت و حیثیت اش را با بهره گیری از انواع تهمت ها و دروغ ها ، در نزد افكار عمومی  هدف قرار دهند ، او را به مرگی سخت تر از مرگ فیزیكی كشته اند. تا بدانجا كه در زیارات برخی حضرات معصومین(ع) از كسانی  بیزاری می جوییم كه آن حضرات را با دست و زبان به قتل رسانده اند ( لعن الله مَن قتلكَ بِالأیدی و الألسُن ). قتل با زبان چیزی جزترور شخصیت و بد نام كردن در نزد افكار عمومی ، به منظور از بین بردن زمینه های اثرگذاری در جامعه نیست. شیوه ای كه دستگاه ظالم و فاسد اموی و عباسی نیز از آن برای تضعیف جایگاه امامان اهل بیت (ع) بهره می جست.

4- یَسِیرُ الْمُؤْمِنُ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّةِ ...( مؤمنان [ و دینداران حقیقی ، ناگزیرند ] در میان آنان ، تقیه می كنند...)

 جلوگیری از اثرگذاری و نقش آفرینی افراد، خصوصاً نخبگان در جامعه می تواند به شیوه های مختلف صورت پذیرد . گاه از سوی صاحبان قدرت و ثروت آنچنان ،هزینه های حق گویی و عدالت خواهی و نقد شیوه های نادرست آنان بالا برده می شود كه افراد به "خود سانسوری" وادار  و ناگزیر از سكوت می شوند. و بدتر از همه اینكه چنین شرایطی، در یك جامعه اسلامی بوجود بیاید كه معترضان به بی عدالتی ها و كژ روی ها و منتقدان به شیوه ها و رفتارهای نادرست ، آنچنان مورد هتك و آزار قرار گیرند كه برای حفظ  موجودیت و حیثیت خود ناچار از تقیه و خود سانسوری گردند. این یكی از مصادیق "ظلمِ مضاعف " است كه خشم و كیفر مضاعف خداوند را در پی دارد.

5- ابِی یَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَیّ یَجْتَرِءُونَ...( آنان من (خدا) را می فریبند؟ یا...)

گفته شد ظلمی كه به نام خدا و دین صورت می گیرد ، مصداق بارز افترا و تهمت بر خداوند و ورود به حریم خاصَ الهی است كه به نوعی ، رویارویی مستقیم با حضرت پروردگار تلقی می گردد. از این رو در این حدیث شریف قدسی نیز خداوند ، عوامفریبی و ستم در حق دیگران كه با سوء استفاده از نام  دین ِ او صورت می گیرد را فریبكاری و جسارت ورزی در برابر خود معرفی می كند .

6- لأتیحنّ لهم فتنه...( آنان را به [ آنچنان ] آزمون و فتنه ای گرفتار و مبتلا می سازم كه...)

از آنجا كه ابزار اصلی " دنیا طلبانِ دین فروش " نیرنگ بازی و عوامفریبی است  كه البته خود آن را نشانۀ تدبیر و هوشمندی خویش می دانند  ، آنگاه كه خداوند می خواهد ایشان را متوجه زشتی عملشان سازد تا شاید موجب بیداری و تنبّه شان گردد و از كژ راهۀ خود باز گردند ، آنان را به فتنه ای بزرگ مبتلا می سازد كه آشكارا تدبیر و مدیریت خویش را در حلَ آن ناتوان می بینند .

یعنی دقیقاً همان چیزی كه تا كنون نقطۀ قوت و امتیاز آنان و عامل موفقیت و كامیابی شان در دستیابی به شهرت ، ثروت و قدرت دنیوی با نام دین به شمار می رفت ، اینك به نقطۀ آسیب آنان تبدیل می گردد و تمام نقشه های آنان را نقش بر آب كرده و آنچه كه تاكنون رشته اند را گسسته  و ناتوانی و عجز ایشان را به خودشان می نمایاند. حال در چنین شرایطی، یا این آزمون و فتنه موجب تنبَه و توبه می گردد تا راه اصلاح در پیش گیرند، و یا با نادیده انگاشتن نشانه های هدایتگر خداوند ، بر راه طی شده اصرار و لجاجت می ورزند و ....