اول: 

عن علی (ع) :  أَبْلَغُ مَا تُسْتَدَرُّ بِهِ الرَّحْمَةُ أَنْ تُضْمَرَ لِجَمِیعِ النَّاسِ الرَّحْمَة

شرح غررالحكم و دررالكلم / ج2 / ص476

ترجمه:

مؤثرترین عاملی كه موجب فراوانی رحمت [ خداوند ] می شود آن است كه برای همۀ انسانها خواهان رحمت باشی !

 

دوم : 

ایضاً عنه ( ع ) :انّ اللّه سبحانه یحبّ ان تكون نیّة الانسان للنّاس جمیلة

ترجمه :

خداوند بزرگ دوست دارد كه نیّت انسان برای همۀ مردم زیبا [ و نیك ] باشد.


 سوم:  

وفی البحار : وجدت بخطّ الشیخ محمد بن علی الجبعی ( ره ) نقلاً من خطّ الشیخ الشهید ( قده ) عن النبیّ (ص) : من دعا بهذا الدعاء فی شهر رمضان بعد المكتوبۀ استغفرت ذنوبه إلی یوم القیامۀ و هو اللهم ادخل علی اهل القبور السرور اللهم اغن كل فقیر اللهم اشبع كل جایع اللهم اكس كل عریان اللهم اقض دین كل مدین اللهم فرج عن كل مكروب اللهم رد كل غریب اللهم فك كل اسیر اللهم اصلح كل فاسد من امور المسلمین الله اشف كل مریض اللهم سد فقرنا بغناك اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالك اللهم اقض عنا الدین و اغننا من الفقر انك علی كل شی‏ء قدیر

 ( علامه مجلسی / بحارالأنوار / ج 95 / ص120 / باب الاعمال و ادعیۀ شهر رمضان ...)

ترجمه :

از پیامبر (ص) روایت شده كه فرمود : هر كس در ماه رمضان پس از نماز واجب [ خداوند را ] به این دعا بخواند ، گناهانش تا رستاخیز آمرزیده خواهد شد. و آن دعا چنین است :

بارخدایا ! همۀ فقیران را توانگر فرما . خدایا تمامی گرسنگان را سیر گردان ! خدایا تمامی برهنگان [ و بینوایان ] را  بپوشان !  خدایا وام تمامی بدهكاران را ادا كن ! خدایا  از همۀ  گرفتاران  گشایش نما ! خدایا تمامی غریبان [ و دور از وطن ماندگان ]  را به  [ وطنشان ] بازگردان ! خدایا همۀ  اسیران را آزادی عطاكن ! خدایا هر كژی و ناراستی را از امور مسلمانان اصلاح فرما ! خدایا تمامی بیماران را شفا  [ و تندرستی ] بده ! خدایا [ روزنۀ ] فقر ما را به دارایی خودت مسدود كن ! خدایا حال بد ما را به حال نیك [ از جانب ] خود تغییر ده ! خدایا از جانب ما بدهی را  ادا فرما و ما را از فقر بی نیاز كن !  همانا  تو بر هر كار توانایی !

بیان :

1- ادعیه یكی از مهمترین منابع ارزشمند معرفتی است كه از اختصاصات معارف اسلامی خصوصا شیعه به شمار می آید. دعاها بازتابنده درك و فهم انسان كامل از كلام خداوند (قرآن) می باشد و از این رو برخی از بزرگان اهل معرفت ادعیه را قرآن بالارونده ( صاعد) نامیده اند، یعنی دعاها محصول درك و فهم آدمی از قرآن است و به عبارتی همان قرآن است كه از فهم كامل بشری گذر كرده و اینك به عنوان پاسخ به كلام خداوند به پیشگاه او عرضه می گردد و لذا می توان آن را نوعی "تفسیر أنفسیِ قرآن " دانست، تفسیری بر اساس درك شهودی از مقامات و مراتب قرآن  كه در عین حال بیانگر مراتب معرفتی و مقامات معنوی انسان نیز می باشد.

از این رو بی هیچ تردید نباید برای ادعیه فقط كاركردی معنوی و عرفانی قائل بود. بلكه علاوه بر آن ، منبع ارزشمندی برای تفسیر قرآن كریم و تبیین عمیق ترین و اصلی ترین اصول تفكر اسلامی به شمار می آیند كه متاسفانه این كار كرد مهم آنها، كمتر مورد توجه قرار دارد.

2- ( اللهم اغن كل فقیر اللهم اشبع كل جائع...) رحمت الهی ( رحمت رحمانیه ) در ذات خود گسترده و فراگیر است و نه تنها انسانها بلكه همه موجودات را به فراخور ظرفیت وجودی شان دربرگرفته است .( رحمتی وسعت كلّ شئ – اعراف / 156 ) و این خودِانسان است كه گاه در مسیر زندگی  به اراده خویش ، خود را از رحمت خاصّ الهی ( رحمت رحیمیه ) محروم می نماید. اما اینكه چه كسی از رحمت خداوند محروم مانده و استحقاق آن را ندارد؟ فقط و فقط خداوند و در مواردی خاص و اندك، بندگان برگزیده او از آن آگاهی دارند. خداوند بارها در قرآن یادآور شده كه حسابرسی بندگان بر عهده خود اوست و هیچ كس و حتا پیامبر نیز در این مورد هیچ حق و وظیفه ای ندارند. ( فإنّما علیك البلاغ و علینا الحساب – رعد / 40) و چون حسابرسی فقط برعهده خداوند است، بنابراین داوری و قضاوت نهایی در مورد خوب و بد انسانها نیز فقط در اختیار اوست و نه كس دیگری! پس در این صورت چرا باید كسی به خود حق داوری و قضاوت نهایی نسبت به دیگران بدهد و برخی انسانها را مورد لعن قرار داده و خارج از رحمت الهی معرفی نماید؟! چه كسی به او چنین حق بزرگی را داده است ؟ او از كجا چنین آگاهی و علمی را كه حتا پیامبران بزرگ نیز ادعای آن را ندارند، به دست آورده و به خود جرأت می دهد تا در حوزه ارادۀ خداوند دخالت نماید ؟ آنچه كه می تواند در محدودۀ آگاهی محدود و اندك ما  بگنجد ، فقط داوری در مورد نیك و بد رفتار انسانهاست و نه بیشتر ! ( كه آن هم در بسیاری موارد با واقعیت انطباق نداشته و دستخوش غرض ورزی و یا خطا می گردد.) اما اینكه قضاوت در مورد فعل را به ذاتِ فاعل نیز تعمیم دهیم، هرگز با آموزه های قرآن كریم و حضرات معصومین (ع) سازگار نیست ، چه رسد به اینكه بخواهیم پا را فراتر گذارده و در مورد شمول و یا محرومیت كسی از رحمت الهی نیز قضاوت كنیم. در این صورت وارد حریم ممنوعه ای شده ایم كه قطعاً از سوی خداوند بی پاسخ گذارده نمی شود! از این روست كه بسیاری از بزرگان اهل معرفت، جز كسانی را كه به زبان معصوم (ع) لعن شده اند از لعن هر انسان دیگری، حتا اگر آنان را بدكار می پنداریم  زنهار داده اند. چراكه جز خداوند هیچكس بر پایان و فرجام كار كسی آگاه نیست و ما نمی دانیم كه میان او و پروردگارش چه مناسباتی وجود دارد؟

3- أبلغ ما تستدرّ به الرحمة ... ( مؤثرترین عاملی كه موجب فراوانی رحمت [ خداوند ] می شود ...)

هرچند لعن كردن دیگران و محدود نمودن رحمت الهی ، در واقعیت اثری ندارد و اگر كسی در واقع مشمول رحمت الهی باشد با لعن و قضاوت دیگران از آن محروم نخواهد شد ؛ اما از قرآن كریم و احادیث معصومین می آموزیم كه بلندنظری و نه تنها پرهیز از لعن دیگران بلكه درخواست خیر و رحمت برای عموم انسانها ، آنچنان مطلوب و محبوب خداوند است كه بیش و  پیش از هر چیزی در حق خود ما كه دعا كننده هستیم استجابت می شود. و بسا در مواردی طلب خیر و رحمت خاصّ ( رحمت رحیمیه ) در حق آنان كه برایشان دعا كرده ایم، به دلیل موانعی كه خود ایجاد كرده اند هرگز مستجاب نشود ولی موجب جلب رحمت و محبت الهی برای " دعا كننده " می گردد و این، پاداش خداوند به انسان دوستی و نیك اندیشی ما در حق دیگران و نتیجه عشق و محبتی است كه نثار بندگان خدا كرده ایم. جناب ابراهیم ( ع ) كه در قرآن و در همه ادیان الهی نماد توحید و یكتاپرستی است ، آنگاه كه خداوند نعمت بزرگی را به او ارزانی می كند در مقام شكر پروردگار ، با او گفتگو و بحث می كند تا شاید بتواند رحمت الهی را به نفع انسانهای گنهكاری كه گمان می كند هنوز راه نجاتی برایشان وجود دارد ( قوم لوط ) جلب نماید. ( فلمّا ذهب عن ابراهیم الرّوع و جائته البشری ، یجادلنا فی قوم لوط – هود / 74) چرا ؟ از آن رو كه ابراهیم (ع) كه در كمال معرفت نسبت به پروردگارش قرار دارد می داند  با ابراز خیرخواهی و طلب رحمت برای بندگان خدا ، حتا اگر گنهكار و مستحق عذاب الهی باشند ، رضایت خداوند را جلب نموده و خود را نیز مشمول رحمت قرار داده است. چنانكه در آموزه های پیامبر بزرگوار (ص) و اهل بیت عصمت (ع) بر این نكته بارها تصریح شده است. از آن جمله در همین حدیث شریف حضرت امیر (ع) ، آن را مؤثرترین عامل بارش رحمت الهی معرفی می كند.

4- إنّ الله یحب... ( خداوند بزرگ دوست دارد كه نیّت انسان برای همۀ مردم زیبا [ و نیك ] باشد.)

 گاه آدمی متاثر از تنگ نظری ها و خشك اندیشی ها ، بُخل خود را به رحمت خداوند نیز تحمیل می كند. ابن سینا در سخنی زیبا با اشاره به گسترۀ وسیع رحمت الهی ، از بُخل و تنگ نظری پرهیز می دهد و می گوید:استوسع رحمة الله (رحمت الهی را بگسترانید.) یعنی همانطور كه رحمت در ذات خود گسترده است، آن را تنگ و مضیق نكنید و خداگونه  آن را بگسترانید و كسی و چیزی را از آن خارج و محروم نسازید . این یكی از مهمترین آموزه های معصومان (ع) است.

در این دعا كه به نقل از پیامبر (ص) خواندن آن پس از هر نماز واجب در ماه مبارك رمضان توصیه شده ، " انسان "بدون در نظر گرفتن هرگونه قید و شرطی موضوع دعا قرار گرفته است. ما گاه می پنداریم كه نیكی ها و خوبی ها را فقط باید برای انسان مومن بخواهیم . حال آنكه از نظر اسلام ( قرآن و سنت) نه تنها برخورداری از حقوق ، اختصاص به " انسان مومن " ندارد و انسان ، فارغ از هر قید و وصفی موضوع آن است بلكه  فراتر از حقوق ، همۀ ارزشهای اخلاقی و همۀ نیكی ها و زیبایی های زندگی كه جلوه های رحمت و نعمت الهی اند را باید برای عموم انسانها طلب كرد.

بی تردید انسانیت حكم می كند كه هر انسانی از بدیها و زشتیها بیزاری جوید و طبعاً از كسانی كه عامل و فاعل آنها  هستند نیز از آن رو كه فاعل بدی و زشتی می باشند ابراز برائت نماید. ولی هرگز نمی توان به این بهانه ، انسانیت او را نادیده گرفت و عواطف و گرایشات انساندوستانه را در خود كشت و ستیزه و نفرت از دیگران را پرورید!  قرآن كریم در عین حال كه قتل نفس را گناهی بس بزرگ برشمرده و برای خانواده مقتول حق قصاص قرار داده اما ، قاتل را برادر آنان می خواند كه شایستۀ عفو و بخشش می باشد .( فمن عفی له من أخیه شئ فإتّباع بالمعروف – بقره 178) و این گونه به همگان می آموزد كه در هیچ شرایطی و به هیچ بهانه ای نباید از هیچكس ، خیرخواهی انسان دوستانه را دریغ نمود . چرا كه اساساً از نگاه قرآن " انسانیت " یك حقیقت به هم پیوسته و هویت واحد است (ومن قتل نفساً بغیر نفس أو فساد فی الارض فكأنّما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فكانّما أحیی الناس جمیعاً – مائده /32) و سود و ضررِ نیكخواهی و یا بدخواهی نسبت به دیگر انسانها ، پیش از دیگران به خود آدمی بازمی گردد.

5- « اللهم اصلح كلّ فاسد من أمورالمسلمین ...»( خدایا هر كژی و ناراستی را از امور مسلمانان اصلاح فرما ! )

 نسبت ها و ارتباطاتی كه انسانها به دلایل و مناسبتهای مختلف با یكدیگر پیدا می كنند، برانگیزندۀ پیوندهایی است كه این پیوندها حقوق متقابلی را میان آنان تولید می كند و طبعاً به موازات این حقوق، وظایفی را نیز برعهدۀشان می گذارد . دوستی و همسایگی از نسبتها و پیوند هایی است كه زایندۀ حق متقابل است چنانكه به گفتۀ پیامبر (ص)  كافر نیز بر مؤمن حق دارد . ( جامع السعادات / ج2 / ص 276)  ازاین رو در كنار دعاهایی كه برخاسته از نگاه عامّ انسانی است، در این فقره از دعاء ، برای كسانی كه حقوق خاصّ تری بر ما دارند یعنی سایر مسلمانان طلب خیر و رحمت می كنیم. و جالب اینكه در میانۀ دعاهای عامّ ، كه موضوع آن همۀ انسانها می باشد ، آن گاه كه می خواهیم  حق خاص همكیشان مسلمان خود را أدا نمائیم ، ناراستی ها و كژی هایمان را مورد توجه قرار داده و " خود منتقدانه " ، اصلاح آنها را از حضرت پروردگار درخواست می كنیم.

6- اللهم سدّ فقرنا بغناك...( خدایا [ روزنۀ ] فقر ما را به دارایی خودت مسدود كن ! ...)

همانگونه كه اشاره شد ادعیه معصومین (ع) از ارزشمندترین سرمایه های معرفتی به شمار می آیند و لذا هر فقرۀ آن از عمق و ژرفائی برخوردار است كه  دقت و تأمل در آنها مخاطب را به معارفی عمیق و گاه تازه یاب رهنمون می سازد. در همین دعای مختصر مشاهده می كنیم كه سه بار به موضوع " فقر " پرداخته شده و به سه زبان و عبارت از خداوند درخواست " رفع  فقر " می شود. ( نخست می گوید : بارالها همۀ فقیران را توانگر فرما " و سپس در میانۀ دعا  درخواست می كند كه خداوند روزنه های فقر ما را به غنا و توانگری خود پُر نماید و بالاخره برای بار سوم ، بی نیازی از فقر را طلب می كند. ) با آنكه تمام موضوعات دیگر فقط یكبار مورد دعا و درخواست قرار گرفته اند. چرا؟ دلیل این تكرار و تأكید چیست؟ به طور طبیعی این تأكید و تكرار نشان دهندۀ اهمیت موضوع  و نقش به شدّت آسیب رسانِ " فقر" در زندگی معنوی و مادّی انسان می باشد ، نقش و تأثیر منحصر به فردی كه در روایات آن را از مرگ بدتر و دشمن ایمان و باور انسان دانسته اند .

علاوه بر این  ژرفای معرفتیِ ادعیه ما را فرامی خواند كه در رویكردی معرفتی نیز این فقرات را مورد بازخوانی قرار داده و از معارف بیشتری بهره مند شویم . در این رویكرد كه در جای خود باید به توضیح و تفصیل آن پرداخت، در فقره نخست ( اللهم اغن كلّ فقیر) بسان سایر فقرات قبل و بعد آن ، رفع فقر اقتصادی برای همه انسانها درخواست می شود . اما در قسمت پایانی كه اندكی لحن دعا خاص می شود وبه جای استفاده از واژۀ " همه " ( كلّ ) از واژۀ " ما " ( نا ) استفاده می كند، می توان حدس زد كه بارِمعرفتی دعا تغییر كرده و خواسته های معنوی مورد تأكید قرار دارد. در فقرۀ دوم ( اللهم سدّ فقرنا بغناك ) برخلاف فقرۀ پیشین ،  رفع فقر و دستیابی به توانگری درخواست نمی شود بلكه خواهان انسداد ( تسدید ) روزنۀ فقر هستیم. معلوم می شود كه این فقر قابل رفع نیست، بلكه فقط در ارتباط با خداوند می توان آن را بی اثر كرد. ولی در قسم سوم ، نه مثل فقرۀ نخست، بطور مطلق درخواست غنی و توانگری می شود و نه بسان قسم دوم ، فقط خواهان بی اثری فقر می باشد بلكه از خداوند می خواهیم كه فقر و نیازمندی مارا به غنی و بی نیازی تبدیل نماید . پس دانسته می شود كه این فقر نیز قابل زوال و تبدیل است آما نه برای همه ، بلكه برای طالبان كمال و در یك فرایند معرفتی امكانپذیر است. عارف بزرگ جناب محی الدین بن عربی در فتوحات مكیة میان فقر وجودی كه  همۀ موجودات جهان هستی به آن مبتلا هستند ، و " فقر معرفتی  و كمالی " كه اهل معرفت و كمال جویان به آن توجه دارند تفاوت می گذارد و یادآور می شود كه اولی  با " إبقاء بالله " ( إفاضۀ دایمی خداوند و عدم انقطاع فیض او ) بی اثر می گردد و دومی را با " بقاء بإبقاء الله " ( استمداد از عنایات خاص پروردگار ) می توان به غنا و بی نیازی تبدیل ساخت. بنابر این در همین دعای مختصر به سه گونۀ فقر (اقتصادی ، وجودی ، كمالی ) اشاره شده است كه می تواند تا حدی مارا از ژرفای معرفتی ادعیه آگاه سازد . سخن از این موضوع مجالی بس فراخ می طلبد و این اندك ، برای همین اشاره كافی است.