هفت سال قبل و در زمانی که قرار بود سمینار بین المللی "بررسی هولوکاست، چشم انداز جهانی" توسط وزارتخارجه برگزار شود. هیچ یک از کارشناسان و چهره های سیاسی حتی اصلاح طلب حاضر به انتقاد از این اشتباه بزرگ نبودند. علت آن نیز مشخص بود، فضای رسانه ای در این موضوع به قدری بر منتقدان تنگ شده بود که انتقاد از انکار هولوکاست به منزله حمایت از اسراییل تلقی می شد،
در آن مقطع از یک سو سایت بازتاب در مطالبی به نقد این رویکرد پرداخت و از میان علما نیز آیت الله سید عباس قائم مقامی، رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ در انتقاد از این روشها مصاحبه ای با ایسنا کرد که خیلی زود حذف شد.
ظاهرا خبرگزاری ایسنا هم از انتشار آن مصاحبه در آن مقطع پرهیز داشت تا اینکه سرانجام با پذیرش مسئولیت کامل از سوی آقای قائم مقامی، منتشر گردید ولی خیلی سریع از آرشیو ایسنا حذف شد و البته در همان زمان اندک ، تاثیر خود را در خارج از ایران گذاشت و خبر گزاری رسمی آلمان هم به نقل از ایسنا آن را منتشر کرد.
در میان مقامات دولتی نیزانصافا تنها مقامی که آن زمان بر اشتباه بودن این کار اصرار داشت، محمدجواد ظریف نماینده وقت ایران در سازمان ملل بود که البته نظر وی چندان جدی گرفته نشد
در آستانه انتخابات اخیر، زمانی که اکثر قریب به اتفاق اصولگرایان از جمله دکتر ولایتی و دکتر متکی، وزیر وقت خارجه، مدعی بودند که انکار هولوکاست اشتباه بود، افسوس خوردم که کاش این مقدار حریت و جسارت را داشتند که در همان زمان نظرشان را طرح می کردند تا فضا برای جلوگیری از این اقدام که بدون تردید یکی از عواملی بود که لابی صهیونیستی از آن برای ایجاد اجماع علیه ایران و تصویب تحریمها استفاده کرد، فراهم آید.
روایت سایت آینده آنلاین از آن دوران به همراه متن کامل مصاحبه آیت اله قائم مقامی در آذر ماه 1385 را در لینک ذیل مطالعه نمائید:

در حالی که 7 سال قبل به ادعای برخی رسانه ها با پیشنهاد محمدعلی رامین، فردی که در زمان جنگ در آلمان، محل زندگی نازی ها حضور داشته، موضوع انکار هولوکاست به عرصه رسمی جمهوری اسلامی آمد، شاید کسی نمی دانست این موضوع بی نتیجه، چه پیامدهای منفی برای ایران و حتی مردم فلسطین دارد و کمتر به آن اعتراض شد. اما به تدریج دستاوردهای این اقدامات برای رژیم اسرائیل و مظلوم نمایی او روشن شد.

به گزارش خبرنگار "آینده"، در آن مقطع از یک سو سایت بازتاب در مطالبی به نقد این رویکرد پرداخت و از میان علما نیز آیت الله سید عباس قائم مقامی، رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ در انتقاد از این روشها مصاحبه ای با ایسنا کرد که خیلی زود حذف شد.

ظاهرا خبرگزاری ایسنا هم از انتشار آن مصاحبه در آن مقطع پرهیز داشت تا اینکه سرانجام با پذیرش مسئولیت کامل از سوی آقای قائم مقامی، منتشر گردید ولی خیلی سریع از آرشیو ایسنا حذف شد و البته در همان زمان اندک ، تاثیر خود را در خارج از ایران گذاشت و خبر گزاری رسمی آلمان هم به نقل از ایسنا آن را منتشر کرد.

در ادامه روایت فواد صادقی از آن دوران و مصاحبه آیت الله قائم مقامی را می خوانید.

هفت سال قبل و در زمانی که قرار بود سمینار بین المللی "بررسی هولوکاست، چشم انداز جهانی" توسط وزارتخارجه برگزار شود. هیچ یک از کارشناسان و چهره های سیاسی حتی اصلاح طلب حاضر به انتقاد از این اشتباه بزرگ نبودند. علت آن نیز مشخص بود، فضای رسانه ای در این موضوع به قدری بر منتقدان تنگ شده بود که انتقاد از انکار هولوکاست به منزله حمایت از اسراییل تلقی می شد، با این حال پس از مشورت با برخی بزرگان، تصمیم گرفتم که به صورت صریح حقایق را در مورد این خیانت ملی بنویسم و سرمقاله ای در سایت بازتاب منتشر شد که انعکاس بسیاری یافت و موجب شد تا فراکسیون اقلیت مجلس نیز وارد موضوع گردد.


 


پس از انتشار این مقاله که یکی از محورهای آن عدم زیر سوال بردن هولوکاست از سوی امام خمینی و رهبری در طول شصت سال سپری شده از آن بود، تلاشهای زیادی از سوی حامیان احمدی نژاد برای زیرسوال بردن آن مقاله شد. از جمله جناب سلیمی نمین، مدافع سینه چاک آن زمان محمود احمدی نژاد، حداکثر سعی خود را در یافتن جمله کوچکی دال بر انکار هولوکاست از سوی امام و رهبری کرد؛ اما دریغ از نتیجه و تنها به انتقادی از رهبری در زندانی کردن روژه گارودی، محقق ابعاد هولوکاست و نه منکر اصل آن رسید که البته انتقادی درست بوده و هست.

در آستانه انتخابات اخیر، زمانی که مشاهده کردم اکثر قریب به اتفاق اصولگرایان از جمله دکتر ولایتی و دکتر متکی، وزیر وقت خارجه، مدعی بودند که انکار هولوکاست اشتباه بود، افسوس خوردم که کاش این مقدار حریت و جسارت را داشتند که در همان زمان نظرشان را طرح می کردند تا فضا برای جلوگیری از این اقدام که بدون تردید یکی از عواملی بود که لابی صهیونیستی از آن برای ایجاد اجماع علیه ایران و تصویب تحریمها استفاده کرد، فراهم آید.

 


 


انصافا تنها مقامی که همان زمان بر اشتباه بودن این کار اصرار داشت، محمدجواد ظریف نماینده وقت ایران در سازمان ملل بود که البته نظر وی چندان جدی گرفته  نشد.

یک ماه بعد از انتشار این مقاله، بازتاب نواری را منتشر کرد که در آن سعید امامی در سال 1375 به عنوان اولین مقام رسمی قابل توجه در جمهوری اسلامی، در جلسه ای به انکارهولوکاست پرداخته و سند این انکار را اظهارات "دوستان نئونازی خود" عنوان می کند.

گرچه بازتاب چندی بعد از انتشار این نوار به محاق فیلتر رفت و موضوع خاتمه یافت، اما هنوز تصور می کنم که انکار هولوکاست ، پیچیده ترین و بزرگترین خیانتی است که در حق منافع ملی بعد از انقلاب انجام شده است و منافعی بی شمار را برای اسراییل و هزینه هایی بی حد را برای ایران به همراه آورد.

یکی از منافع لابی صهیونیستی از انکار هولوکاست توسط احمدی نژاد، تصویب قطعنامه هولوکاست در مجمع عمومی سازمان ملل بود که صهیونیستها با بیش از نیم قرن تلاش وبا صرف هزینه های سنگین میلیارد دلاری در تابو کردن، نتوانسته بودند به آن دست یابند.

اکنون جواد ظریف شجاعانه انکارهولوکاست را نفی می کند و تصور می کنم این نفی با تایید رهبری نیز همراه باشد. چرا که اگر غیر از این بود، قطعا وی پس از اظهارات توییتری ماه گذشته خود، مورد بازخواست قرار می گرفت.

واژه مجهول الحال که آخرین موضع رهبری درباره هولوکاست است، به معنای مجهول الموضع بودن ایران در این باره می باشد و تعبیر دیگری از "من تاریخ دان نیستم" رییس جمهور است. به هرحال اینکه هولوکاست مساله ایران نیست و ما نباید نه در پی تایید و نه تکذیب آن باشیم، موضع جمهوری اسلامی از ابتدا بوده و هست.

مصاحبه آیت الله قائم مقامی با ایسنا در سال 865:
برگزاری همایش هولوکاست، وظیفه ی نهادهای رسمی نیست

رییس مرکز اسلامی هامبورگ با انتقاد از برگزاری همایش "بررسی هولوکاست، چشم انداز جهانی" توسط یک دستگاه رسمی و دولتی همچون وزارت خارجه گفت: برگزاری این همایش هیچ بخشی از منافع ملی را نه تنها تامین نمی کند، بلکه به مخاطره نیز می اندازد؛ چرا که این کار وظیفه ی دستگاه دیپلماسی کشور نیست.
آیة الله سیدعباس حسینی قائم مقامی در گفت وگو با خبرنگار سیاسی - خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به اینکه برگزاری همایش هایی نظیر همایش هولوکاست، وظیفه ی نهادهای رسمی کشور نمی باشد، تصریح کرد: مساله ی هولوکاست در جهان غرب و اروپا به عنوان یک مقوله ی پژوهشی مطرح نیست؛ بلکه مقوله ای اعتقادی است که از قانون نیز برتر است و یکی از مولفه های اصلی هویت اجتماعی و سیاسی اروپای جدید را تشکیل می دهد.
وی افزود: البته نهادهای مدنی و اجتماعی و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی می توانند بر مبنای آزادی بیان این موضوع را از دیدگاه پژوهشی مورد بررسی قرار دهند، اما نهادی رسمی مانند وزارت خارجه نباید در این خصوص که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را به مخاطره می اندازد، وارد عمل شود؛ چرا که وزارت خارجه و هر دستگاه رسمی دیگری موظف است در چارچوب احترام متقابل با دیگر کشورها رابطه داشته باشد و لازمه ی احترام متقابل محترم شمردن قوانین و ارزش های سیاسی و اجتماعی سایر کشورهاست.



رییس مرکز اسلامی هامبورگ ابراز عقیده کرد: هر کشوری در تعامل با کشور دیگر حق ندارد این قوانین و ارزش ها را نادیده بگیرد و یا به بهانه ی این که این ارزش ها دارای بعد تحقیقاتی نیز می باشند به خود اجازه دهد آن ها را نقد و نفی نماید. همان طور که ما نیز اجازه نمی دهیم و انتظار نداریم که دیگران با قوانین و ارزش هایمان این گونه عمل نمایند.
به گفته ی قائم مقامی، نفی قوانین کشورهای دیگر که خواهان ارتباط دوستانه بر مبنای منافع مشترک با جمهوری اسلامی ایران هستند باعث ایجاد نوعی بدبینی و بی اعتمادی در برقراری ارتباط های بین کشورها می شود.
وی هم چنین ابراز عقیده کرد: وزارت خارجه به عنوان دستگاه متولی دیپلماسی کشور باید به دنبال یافتن زبان تفاهم به منظور حفظ و تامین حداکثری منافع ملی باشد و قطعا برگزاری کنفرانس هولوکاست، زبان تفاهم با کشورهای دیگر نیست، بلکه زبان نفی تفاهم است و شخصا توجیه نیستم که چرا وزارت خارجه این کار را انجام داده است.
رییس مرکز اسلامی هامبورگ با تاکید بر اینکه این اقدام به شدت تحریک کننده و توهین به اعتقادات غرب است، گفت: با توجه به این که وزارت خارجه ی ما این چنین کاری را انجام می دهد، طبیعی است که آن ها برداشت های متفاوتی از موضوع می کنند که به نفع منافع ملی کشورمان نمی باشد.
وی در پایان یادآور شد: شان و مسوولیت من یک شان و مسوولیت کاملا مذهبی و فرهنگی است و تنها به عنوان یک ناظر رخدادهای بین المللی در این جا به اظهار نظر می پردازم.



مقاله سایت بازتاب درباره انکار هولوکاست در سال 85
بیش از یک سال از پرداختن به موضوع هولوکاست از سوی رئیس جمهور می گذرد. هرچند کنکاش در میزان ضرورت و اهمیت، منافع و هزینه و فایده و شرایط زمانی و مکانی طرح چنین موضوعی در سطح ملی از سوی مقام دوم کشور، وظیفه تحلیلگران، نخبگان و کارشناسان کشور بود، بنا به دلایل گوناگونی، این رسالت تاکنون در رسانه های گروهی پیگیری نشده است.

هرچند نگارنده نیز بنا به محذوراتی که مهم ترین آن درنیامیختن موضوعی ملی با مباحث روزمره سیاسی و شایبه گره خوردن آن با منافع جناح های سیاسی به شمار می رود، در این قصور سهیم بوده است، اما اکنون که از یکسو با برگزاری کنفرانس هولوکاست توسط وزارت خارجه، دولت در رسمی ترین شکل ممکن، وارد موضوع شده است و از سوی دیگر، با پایان یافتن انتخابات، شایبه سیاسی بودن نقد عملکرد دولت در ورود به هولوکاست رنگ باخته، دلیل موجهی برای ادامه سکوت و بی تفاوتی نسبت به پدیده ای که تاکنون آثار مستقیم و غیرمستقیمی بر منافع ملی کشور داشته و در آینده میزان تأثیرات آن فزاینده خواهد بود، دیده نمی شود.

سال گذشته، دکتر احمدی نژاد، با افسانه خواندن موضوع هولوکاست در اصل این واقعه و حجم آن تشکیک کرد و به دنبال آن، موضوع از سوی دیگر مقامات دولتی پیگیری شد که برگزاری کنفرانس هولوکاست در تهران توسط وزارت امور خارجه، نقطه اوج اقدامات دولت ایران در این موضوع به شمار می رود.

اما درباره علت طرح این موضوع، فرضیه های گوناگونی مطرح است که ممکن است یکی از آنها یا برخی از آنها موجب پرداختن آقای رییس جمهور به این موضوع شده باشد که مهم ترین آنها در ادامه می آید:

۱) موضوع هولوکاست (قتل عام میلیونی یهودیان توسط ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم) از سوی رئیس جمهور و حلقه مشورتی وی، به عنوان پاشنه آشیل و نقطه حساس دولت های غربی شناسایی شده و بر این پایه برای بر هم زدن تعادل و اعمال فشار سیاسی و روانی به این کشورها، موضوع از سوی رئیس جمهور طرح شده است.

۲) پرداختن جدی به موضوع هولوکاست در برنامه رئیس جمهور وجود نداشته و تنها بنا بوده است در حد یکی از سخنرانی های استانی به آن اشاره شود، اما با واکنش شدید غرب به موضوع و اقدامات متقابل طرف ایرانی این موضوع به درازا کشیده است.

۳) با توجه به هزینه های پرداخته شده سنگین توسط ایران در موضوع هولوکاست و منافع اسرائیل و لابی ضد ایرانی از طرح این موضوع در همگرا کردن غرب، به ویژه اروپا علیه ایران، موضوع یادشده با تحریک سرویس های امنیتی وابسته به لابی صهیونیستی و با استفاده از عوامل آگاه یا ناآگاه به رئیس جمهور القا شده است.

۴) طرح موضوع هولوکاست، موضع نظام و مورد تأیید رهبر انقلاب بوده و تنها دولت در حد یک مجری در این موضوع عمل کرده است.

هرچند این فرضیه ها هر یک با موافقان و مخالفان متفاوتی در میان هواداران و منتقدان دولت روبه رو شده است، برای قضاوت منصفانه در برابر میزان اعتبار این فرضیات، نخست باید راجع به پیشینه موضوع هولوکاست در ایران و ابعاد منافع و هزینه آن به نکات زیر توجه کرد:

۱) هرچند طرح موضوع هولوکاست، سابقه ای بیش از شصت سال دارد و بر اعلام موجودیت رسمی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ تقدم دارد، اما دیده می شود به رغم مواضع پررنگ و مؤثر روحانیت شیعه، به ویژه امام خمینی(ره) و شهید مطهری درباره موجودیت اسرائیل که سابقه نزدیک به نیم قرنی آن در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی ثبت شده است، موردی از تردید، تشکیک و انکار روحانیت مبارز شیعی و یا طیف روشنفکر مبارز در قبل از انقلاب نسبت به موضوع هولوکاست به چشم نمی خورد، در حالی که با وجود پرچمداری امام خمینی(ره) در مبارزه با اسرائیل از سال های ۱۳۴۰، انتظار می رفت در صورت تطبیق با معیارهای مورد پذیرش امام خمینی(ره) اثری از تشکیک در واقعه هولوکاست در آثار مکتوب و شفاهی ایشان دیده شود، اما در هیچ یک از آثار آنها دیده نمی شود.

۲) پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به رغم در اختیار گرفتن امکان حکومت و دولت، چه در دوره یازده ساله رهبری انقلاب توسط امام خمینی(ره) و چه در دوره هفده ساله رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم گرایش شدید و تعصب این دو رهبر شیعی نسبت به مسئله فلسطین و مبارزه با صهیونیسم، نه تنها اشاره مستقیم یا غیرمستقیمی به موضوع هولوکاست از سوی رهبران جمهوری اسلامی نشده است بلکه هیچ یک از دستگاه های حاکمیتی اعم از وزارت خارجه، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت علوم و... موظف به اقدامی در این باره نشده اند.

۳) با وجود روند فزاینده قدرت و نفوذ لابی صهیونیستی در دهه های اخیر، دیگر نه تنها اجماع کشتار یهودیان در افکار عمومی جهان، به ویژه غرب منتفی شده که موجی از نارضایتی نسبت به تسلط روز افزون شبکه های صهیونیستی بر منابع قدرت، ثروت و رسانه در غرب مشهود است و در این میان، از یک سو اسلام به عنوان اقلیت نخست دینی در اروپا و غرب، آسیب پذیرترین گروه انسانی در برابر کشتارهای ایدئولوژیک به شمار رفته و از سوی دیگر، لابی صهیونیستی به شدت به سوژه های تبلیغاتی برای القای آسیب پذیری و مظلوم نمایی خود در توجیه ادامه قدرت طلبی و توسعه امکانات خود نیازمند است؛ بنابراین، پرداختن به موضوع هولوکاست از سوی یک کشور اسلامی، از سویی امکان بهره برداری از سوژه دین ستیزی و نسل کشی دینی را برای جامعه اسلامی کاهش می دهد و از سوی دیگر، می تواند فرصت مظلوم نمایی به بهانه پررنگ شدن تهدیدات علیه یهودیت را ایجاد کند و به فلسفه کشتار و ظلم گسترده به فلسطینیان و دیگر کشورهای اسلامی توسط رژیم صهیونیستی روحی تازه بخشد.

۴) واقعیت آن است که موضع جمهوری اسلامی در پرونده هسته ای، به ویژه روند ایستادگی آغاز شده در بیست ماه گذشته که به رغم بازپس گیری بسیاری از امتیازات داده شده، توانسته بود با ایجاد شکاف در جامعه بین الملل، امکان ایجاد اتحاد و یکپارچگی غرب علیه ایران را تضعیف کرده فرصت تداوم فعالیت های هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی را فراهم آورد، با گره خوردن به موضوع هولوکاست که ارتباط مشخصی با منافع ملی و ایدئولوژیک ما نداشته، به دشواری برساند و یکی از عوامل تقویت و تشدید موضع غرب علیه نظام که به رغم اقدامات مهمی نظیر راه اندازی «UCF» اصفهان، آغاز تحقیقات مربوط به غنی سازی، فعالیت نخستین و دومین چرخه سانتریفیوژها و... قادر به انجام اقدام مؤثری علیه ایران نبود، طرح موضوع هولوکاست و سوءاستفاده دولت ها و رسانه های غربی برای فضاسازی علیه کشور از آن باشد.

۵) با توجه به کشتار بیش از بیست میلیون انسان در جنگ جهانی دوم و خوی فاشیستی و نازیستی دولت وقت آلمان، تشکیک در یک جنایت جنگی پس از شصت سال آن هم توسط مسئولان کشوری با هزاران کیلومتر فاصله جغرافیایی و عدم ارتباط مذهبی و فرهنگی با اروپا، دارای چه منطقی از نگاه جهانیان است؟

آیا این موضوع، منطق انتقادات گذشته مسئولان انقلاب در تقبیح دخالت کشورهای غربی در موضوعات داخلی کشورهای اسلامی را زیر سؤال نمی برد؟

آیا حمایت گروه های نئونازیستی و نئوفاشیستی در غرب از این مواضع مسئولان ایرانی، بر تأثیر تبلیغات منفی مبنی بر وجود گرایش های خشونت طلبانه در اسلام نمی افزاید؟

آیا نقض قوانین رسمی کشورهای غربی در نفی تشکیک هولوکاست، زمینه گستاخی و توهین به مقدسات اسلامی را که با فتوای تاریخی امام خمینی در موضوع سلمان رشدی و واکنش اخیر جهان اسلام از کاریکاتور موهن نشریه دانمارکی به عقب نشینی انجامیده، فراهم نمی کند؟

۶) فارغ از نکات یادشده، حتی در صورت ضرورت پرداختن به موضوع هولوکاست، آیا محوریت تشکل های غیردولتی، رسانه ها و محافل مستقل دانشگاهی در این موضوع، بسیار کم هزینه تر از حضور رسمی رئیس جمهور و وزارت خارجه نبود؟ و در صورت پاسخ مثبت، چه اشخاص و محافلی با چه خاستگاه فکری و امنیتی در تحریک و ترغیب مسئولان رسمی کشور برای وارد شدن به این موضوع، نقش ایفا کردند؟

با توجه به موارد بالا، به نظر می رسد هر یک از فرضیات چهارگانه در چگونگی مطرح شدن موضوع هولوکاست توسط رئیس جمهور و دولت که در انگیزه آنها در دفاع از اسلام و ملت فلسطین تردیدی وجود ندارد را طی یک سال گذشته را بپذیریم، تداوم و منتسب کردن آن به کلیت و مسئولان عالی رتبه نظام به مصلحت کشور نیست، از این رو، انتظار می رود مسئولان و نخبگان کشور، به رغم وجود فضای سنگین تبلیغاتی و سیاسی موجود، با شفافیت بیشتری به موضوع پرداخته و با تفکیک مواضع شخصی از مواضع نظام از تحمیل هزینه های سنگینی که می تواند تأثیر تعیین کننده در موضوعات ملی چون پرونده هسته ای داشته باشد، جلوگیری شود.