«باسمه تعالي شأنه»

 

پس از حمد و ثناي خداوند بزرگ و درود و سلام به پيامبران الهي خصوصاً آخرين آنها حضرت محمد (ص) و درود و سلام به خاندان بزرگوار او كه مروجان و مبلغان شريعت اويند.

 

گفتارهای گذشته پیرامون جنگ و صلح از نظر قرآن بحث کردیم و نتیجه گرفتیم که در قرآن ، « صلح » یک قانون عامّ و قطعی است و امری مقدّس بشمار می آید . و در مقابل ، « جنگ » ، به هر شکل آن پدیده ای شیطانی است که به شدّت از سوی قرآن مورد نفی و نفرت قرار گرفته است .

امّا در آغاز بحث ، در نخستین گفتار از این مجموعه گفته شد که غیر از واژه « حرب » (Krieg  ) ، واژه های دیگری نیز وجود دارند که گاه آنها را نیز معادل ِ جنگ (Krieg ) تلقی می کنند . واژهء « جهاد » ( Dschihad ) و « قتال » (  Gitall) ، مهمترین این واژگان می باشند ولی آیا چنین یکسان إنگاری دُرست است و آیا به راستی « جهاد » و « قتال » ، مفهومی معادل « جنگ » دارند ؟ !

  جهاد (Dschiha ) در قرآن

 « جهاد » (Dschihad ) لغتی عربی است که از ریشهء واژهء سه حرفی « جهد » ( Dschahd ) یا « جُهد » ( Dschuhd) مشتق می شود . و این واژه به معنای « تلاش کامل » و « پذیرش ( تحمّل) سختی های ِ انجام کار » است . یک دانشجو که برای گذراندن دورهء تحصیلی خود با جدیّت تلاش می کند ، عمل او را « جَهد » (Dschahd ) می نامند . بنابراین هر تلاش ِ جدّی که تمام سختی های عمل را تحمّل نماید ، « جُهد » (Dschuhd ) یا « جَهد » (Dschahd ) نامیده می شود . در قرآن نیز این واژهء سه حرفی ، به همین معنا بکار آمده است . به عنوان نمونه در پنج مورد « سوگند های جدّی » که همراه با آمادگی برای پذیرش تمام مشکلات احتمالی می باشد را با این واژه توصیف نموده است :  ( یعنی یک شخص وقتی برای انجام یک کار خیلی جدی باشد بطوریکه همهء مشکلات و سختی های آن را آماده باشد که تحمّل نماید قسم می خورد که حتماً آنرا با هر شرایط سختی که دارد انجام دهد ، این « قسم خوردن » که نشانهء جدیّت برای انجام کار است جهد نامیده می شود .

" الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ"   ( 53/5 )

( کسانی که به خدا سوگند خوردند ، جدی ترین سوگند هایشان را )

و نیز شکل دیگر این واژهء سه حرفی که تلفظّی متفاوت دارد یعنی «جُهد » (Dschuhd ) را نیز در جای دیگر به معنای « غایت ِ ( تمام ) آن چیزی که در توانایی انسان قرار دارد » بکار گرفته است :

" الذین لا یَجدونَ إلّا جُهدَهم " ( 79/9 )

( آنان که جز آنچه در توانشان می باشد چیز دیگری ندارند )

از این واژهء سه حرفی ، واژه های متعدد دیگری مشتقّ می شود که در همهء آنها مفهوم « تلاش جدّی و همراه با قبول زحمت و سختی » وجود دارد و یکی از مهمترین این مشتقّات ، واژهء « جهاد » (Dschihad ) است .

جهاد ، به معنای «  تلاش و بکار گرفتن تمام توانایی و قدرت برای انجام کاری و رفع ِ موانع موجود» می باشد . طبیعی است این « تلاش و بکارگیری تمام توانایی » می تواند برای عملی پسندیده و شایسته باشد و ممکن است در جهت انجام عملی ناپسند و نا شایست باشد .

در قرآن ، مواردی وجود دارد که « جهاد » در همین مفهوم کلّی و عامّ ( یعنی تلاش و بکار گرفتن تمام توانایی ) بکار رفته است :

" وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ " ( عنکبوت 29/6 )

 ( و هرکس تلاش ( جهاد ) نماید ، برای خود تلاش (جهاد) کرده است [ و نتیجهء تلاش او به خودش باز می گردد ] زیرا خداوند از همهء جهانیان بی نیاز می باشد .

« جهاد » در این آیه، مطلق و عامّ است می تواند در راه هدفی نیکو انجام پذیرد ونیز می تواند برای رسیدن به هدفی ناپسند باشد .

در واقع معنای این آیه دقیقاً همان چیزی است که در آیات دیگر به صورتی دیگر و با واژه هایی دیگر بیان شده است :

" مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا " ( فصلت 41/46 و نیز جاثیه 45/15 )

( هرکس عمل نیکویی انجام دهد پس [ سود آن ] برای خود اوست و هرکس زشتی کند نیز [ ضرر آن ] برخودش می باشد . )

و نیز آیه دیگر :

" إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا" ( اسراء 17/7 )

     ( اگر خوبی کنید برای خودتان خوبی کرده اید و اگر زشتی کنید پس برای خودتان کرده اید. )

بنابراین مفهوم واژهء « جهاد » به خودی خود نه مثبت است و نه منفی . بلکه خوب و بد آن به نوع ِ کاری که برای آن تلاش و جدیّت انجام می گیرد بستگی دارد . و از این رو در قرآن نمونه هایی از « جهاد » برای هدف های ناپسند بیان شده است مثلاً « تلاش برای به شرک واداشتن دیگران » را نیز با همین واژه توضیح داده است :

" وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا " ( لقمان 31/15 )

( و اگر [ پدر و مادرت ] تلاش نمایند تا تو آن چیزی را به آن آگاهی نداری شریک من ( خدا ) قرار دهی ، از آنان پیروی نکن ولی [ در عین حال ] در[زندگی ] دنیا با آنان به نیکی رفتار نما )

و در مقابل نیز موارد فراوانی وجود دارد که نمونهء جهاد در راه خوبیها و نیکی ها می باشند . پس می توان از آنچه که گفته شد نتیجه گرفت که فقط زمانی می توانیم در مورد خوب یا بَد بودن « جهاد » قضاوت نمائیم که نخست نوع کار و هدفی که برای آن تلاش و جهاد صورت می گیرد مورد ارزیابی قرار گیرد . و از سوی دیگر نتیجه می گیریم که « جهاد » شامل هر نوع « تلاش جدّی » می شود و اختصاص به شکل و گونهء خاصّی ندارد . مثلاً : « جهاد علمی » ، « جهاد فکری » ، « جهاد گفتاری » ، « جهاد نوشتاری » ، « جهاد نفسانی » ( یعنی جهاد در مقابل تمایلات شیطانی ِ درون ِ خود ) ، « جهاد مالی » ، « جهاد جانی » و .... همگی گونه ای از « جهاد » بشمار می آیند . آن کس که با تمام جدیّت و تلاش برای رسیدن به اهداف خود – چه نیک و چه بد – از ابزار « علم » ، « اندیشه » ، کلام ( گفتار ) » ،، نوشتار ( کتابت ) ، ثروت ( سرمایهء مالی ) و بلاخره جان ِ خود استفاده می کند ، این تلاش او « جهاد » نامیده می شود ولی تنها زمانی که عمل او عمل نیک و پسندیده ای باشد ، جهاد او « مقدس » و در اصطلاح قرآن « جهاد در راه خدا » ( فی سبیل الله ) خواهد بود . پس همانگونه که « جهاد » به خودی خود ، دارای گونه ها و اقسام مختلفی می تواند باشد « جهاد در راه خدا » نیز اختصاص به شکل خاصّی ندارد بلکه «  تلاش در راه هر عمل نیک و پسندیده ای » ، مصداق و نمونهء « جهاد در راه خدا » است . خداوند در قرآن ، تصریح می کند که هر کس در راه خدا جهاد و تلاش نماید ، خداوند نیز او را به راههای خود ، که راه های سعادت و رستگاری است هدایت می نماید :

 " وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ" ( عنکبوت 29/69 )

( و آنان که در راه ما ( خدا ) تلاش ( جهاد ) می کنند بی تردید ما آنان را به راههای خود هدایت می کنیم . و آگاه باشید که بی هیچ تردید ، خداوند با نیکوکاران است )

ملاحظه می شود که از این آیه به صراحت دانسته می شود که از نظر قرآن ، هر « تلاش ِ نیکوکارانه » ( تلاش در راه انجام عمل نیک ) ، « جهاد مثبت » و یا « جهاد در راه خداوند » است خصوصاً اینکه در آخر آیه تصریح می کند که « خداوند با نیکوکاران است » و بدین وسیله می فهماند که منظور از « کسانی که در راه ما ( خدا ) جهاد می کنند » همان « نیکوکاران » می باشد . و نیز در آیهء دیگر می گوید :

" يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ........."

( حج (22)/78-77 )

( ای کسانیکه ایمان آورده اید [ در برابر خداوند ] رکوع و سجده کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیک کنید ، باشد که رستگار شوید . و دربارهء خداوند انگونه که شایستهء « جهاد » برای اوست « جهاد » کنید )

در این آیه نیز خداوند پس از یادآوری چند نمونه از مهمترین نیکی ها که همان پرستش خداوند است ، بطور کلّی همگان را دعوت به انجام نیکی می کند و سپس یادآور می شود که انجام نیکی ها همان جهاد است .

 پس در منطق ِ قرآن ، « تلاش ِ جدّی » برای هر عمل نیکویی ، « جهاد در راه خدا » می باشد . چرا که خداوند منبع و منشأ همه خوبیهاست و به همین دلیل « تلاش برای انجام خوبیها » ، « تلاش در راه خدا » نامیده می شود . چنانکه قرآن بارها انسانها را دعوت به نیکوکاری کرده و تصریح نموده است « خداوند نیکوکاران – یعنی هر کس که هر عمل نیکی را انجام دهد – دوست می دارد :

" وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ " (بقره 2/195 )

( نیکی کنید ، بی تردید خداوند نیکوکاران را دوست دارد . )

 عفو و بخشش دیگران ( 1) ، کنترل خشم و غضب ( 2 ) ، نیکی به پدر و مادر و رعایت احترام آنان ( 3 ) ، تقوا و پارسائی و صبوری کردن ( 4 ) ، ایمان به خدا و باور به رستاخیز و جهان غیب ( 5 ) ، إنفاق و بخشش به دیگران ( 6 ) ، همکاری های دوستانه با یکدیگر و پرهیز از دشمنی و گناه ( 7 ) و ....   اینها تعدادی اندک از نیکی هایی است که در قرآن از آنها نامبرده شده که تلاش برای انجام هر کدام از آنها ، نمونه و مصداق « جهاد در راه خدا » است و هدایت و رستگاری را به دنبال خواهد داشت و لذا می توان هر کدام از آنها را « جهاد نفس » ( heiliger Dschihad und heiliger Bemühung ) نامید !

       در احادیث فراوانی ، پیامبر اسلام نوع دیگری از جهاد مقدّس را برای مسلمانان           بازگو می کند که از هر جهاد دیگری مهمتر است و لذا آن را « جهاد بزرگتر »   (größere Dschihad und größere Bemühung ) ( جهاد اکبر ) نامید . و آن جهاد انسان در برابر تمایلات ِ شیطانی ِ نفس ِ خویش » است . چنانکه قرآن به صراحت بارها شیطان را دشمن انسان نامیده که آدمی هرگز نباید دشمنی او را با خود فراموش کند :

" إنّ الشیطان لکم عدوٌ فاتّخذوه عدّواً " ( فاطر (35) ، 6 )

( شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید )

و طبیعی است که در برابر دشمن باید هماره از خود مراقبت کرد .

عقل انسان ، خوبی ها و نیکی ها را بدون استثناء – می ستاید و بر ضرورت انجام آنها تأکید می ورزد ولی در کنار این تمایل و گرایش به خوبی و نیکی که بطور طبیعی درون هر انسانی وجود دارد ، نفس او نیز گاه او را به سوی زشتی ها و بدیها فرا می خواند ، مقاومتی در برابر این « فراخوان شیطانی » و تلاش و جهاد برای انجام خوبی ها و نیکی هایی که « عقل » بر آن تأکید می ورزد ، از هر تلاش و جهادی مهمتر است چرا که همهء بدیها و زشتی های بیرونی ، نظیر دشمنی ها ، ظلم ها ، خشونت ها ، خونریزی ها و ..... از بدیهای درون ِ انسان نشأت می گیرد و اگر انسانها بتوانند این تمایلات ِ بدخواهانه و شیطانی ِ درون خود را کنترل نمایند و در برابر آنها مقاومت کنند بی تردید هیچ زشتی و بدی در جامعهء بشری رخ نخواهد داد به هر میزان که در برابر این تمایلات ، سستی و کاهلی شود و با آنها همراهی گردد شرّ و بدی در بیرون بیشتر خواهد شد و از این رو پیامبر اسلام آن را « جهاد اکبر »

 ( جهاد بزرگتر ) نامید.  نکتهء بسیار مهم اینکه ، پیامبر این سخن را زمانی بیان کرد ، و اهمیّت « جهاد درونی » را آنگاه یادآور شد که او و یارانش ، تنها ساعتی بود که از صحنه دفاع در برابر یک تهاجم سخت دشمنان فارغ شده بودند . و او بدین وسیله خواست به آنان چند نکته را یادآور شود : نخست اینکه به آنها بگوید : ریشهء تمام این خشونت طلبی ها و دشمنی ها و تجاوزگری ها در درون انسان قرار دارد و شما که اکنون با دفاع ِ خود ، در برابر عمل ِ زشت ِ مهاجمان مقاومت کردید ، و در راه خدا جهاد نمودید ، باید بدانید که اگرتمایلات شیطانی ِ درون خود را کنترل نکرده و « جهاد درونی » نکنید ، ممکن است در جایگاه همان مهاجمان قرار گیرید و شما نیز تحت تأثیر تمایلات شیطانی ِ درون خود به تجاوز و خشونت علیه دیگران اقدام نمائید .

و دیگر اینکه به آنان یادآوری کرد که « دفاع در برابر دشمن ِ مهاجم » و « مقاومت برای حفظ زندگی » صرفاً یک نمونه و مصداق ِ از « جهاد مقدّس » است آن هم نمونه و مصداقی ِ کوچک و کم اهمیّت تر! و « جهاد مقدّس » نمونه ها و مصادیق فراوانی دارد که هر گونه « مقاومت در برابر زشتی ها و تلاش برای انجام خوبیها » را در بَر می گیرد . متن دقیق این حدیث مهم و بسیار مشهور این است:

پس از آنکه پیامبر با یارانش از دفاع در برابر یکی از تحاجمات دشمن فراغت یافت ، بی درنگ رو به یاران خود کرد و گفت : « آفرین بر کسانیکه « جهاد ِ کوچکتر » را به پایان رساندند و اکنون رهسپار ِ جهاد بزرگتر ( جهاد اکبر ) خواهند شد . »

یاران پیامبر که هنوز از مشقّت و سختی جانکاه ِ درگیری با دشمن آسودگی نیافته بودند با شگفتی سؤال نمودند :

« جهاد بزرگتر » چیست ؟

پاسخ داد :

« جهاد در برابر نفس »

( أنًّ التّبی (ص) بعث سرّیة فلمّا رجعوا قال : مرحباً بقوم قضوا الجهادَ الأصغر و بقی علیهم الجهاد الاکبر .  فقیل : یا رسول الله ما الجهاد الأکبر ؟ قال : جهاد النفس ) (8)

 و نیز بار ها فرمود :

« مجاهد کسی است که با نفس خود در برابر شیطان مبارزه کند . »

بنابراین به سادگی می توان دریافت که « تلاش و جهاد در برابر دشمن ِ بیرونی » فقط و فقط یک نمونهء کوچک و کم اهمیّت تر از نمونه ها و مصادیق گستردهء مفهوم « جهاد » است . ولی متأسفانه معلوم نیست که چرا همین نمونهء کوچک و کم اهمیّت تر که پیامبر اسلام (ص) با صراحت آن « جهاد کوچکتر » می نامد تمام نمونه ها و مصادیق دیگر را تحت الشعاع خود قرار داده است تا جائیکه بسیاری تا این واژه را می شنوند ، مفهوم جنگ و خشونت ، آن هم نه به معنای دفاعی آن ، بلکه به معنای تهاجمی آن به ذهنشان خطور می کند ؟

       اگر بخواهیم با مراجعهء به قرآن متون مقدس اسلامی یک تقسیم بندی دقیق از « جهاد » ارایه دهیم باید نخست آن را بر دو نوع « جهاد درونی » و « جهاد بیرونی » تقسیم کنیم . « جهاد درونی » که همان « جهاد در برابر نفس » است از اهمیّت بسیار بیشتری برخوردار می باشد . و « جهاد بیرونی » نیز هر نوع « تلاش جدّی برای انجام هر کاری» را شامل می شود ، بنابراین « جهاد بیرونی » خود بر دو گونهء « مثبت » و « منفی » خواهد بود و جهاد برای انجام کار های ناپسند را می توان « جهاد نا مقدّس » نامید .

و « جهاد مثبت » در راه انجام امور نیک و پسندیده است و خود دارای اقسام و نمونه های فراوانی است و هر عمل شایستهء انسان ، می تواند نمونه ای از « جهاد مثبت ِ بیرونی » باشد . و یکی از نمونه ها و مصادیق آن نیز « دفاع از زنده گی در برابر دشمن مهاجِم » است . (9)

   چنانکه دیده شد از سوی پیامبر اسلام این ، جهاد ، یعنی « جهاد دفاعی » ، « جهاد اصغر » ( kleinere Bemühung und kleinere Dschihad  ) نام گرفت و « جهاد کوچکتر » ، فقط و فقط ماهیّت دفاعی دارد و آن هم در برابر دشمنی که انسان را مورد تهاجم قرار داده و عملاً زندگی او را مورد هدف قرار داده است . در این صورت دفاع در برابر چنین دشمنی ، حکم قطعی ِ« عقل » می باشد و هیچ عاقلی در ضرورت آن تردید نمی کند و قرآن نیز همین حکم عقلی و عقلائی را مورد تأکید قرار داده و آن را یکی از اعمال نیک و انجام آن را واجب شمرده است . چرا که « زندگی » ، هدیه ای الهی و مقدّس می باشد و باید در حفظ آن بطور جدّی تلاش ( جهاد ) کرد و هرگونه تلاش برای حفظ زندگی خود و دیگران ، پسندیده و مقدس است .

در گفتارهای آینده در مورد شرایط « جهاد ِ دفاعی » یعنی جهاد برای « دفاع از زندگی » و تبیین این نکته که « جهاد » هرگز ماهیت تهاجمی و خشونت طلبانه ندارد بیشتر سخن خواهیم گفت . 

پاورقی ها :

  1. آل عمران (3) /134
  2. آل عمران ( 3) /134
  3. اسراء ( 17)/23
  4. یوسف ( 12) / 90
  5. بقره ( 2) /177
  6. آل عمران ( 3) /92
  7. مائده ( 5) 
  8. وسائل الشیعه / کتاب الجهاد – ابواب ( قسمت ) جهاد النفس / باب 1 / حدیث 1 و نیز : رک : مستدرک حاکم

آنجه که گفته شد را می­توان به صورت  ذیل نمایش داد:

  1. جهاد درونی(جهاد و مقاومت در برابر تمایلات شیطانی که انسان را به بدی وامیدارد)
  2. جهاد بیرونی(تلاش جدی برای انحام عمل { 1. منفی(تلاش جدی برای انجام زشت و ناپسند که نمونه­های متعددی دارد)  
  3. مثبت(تلاش جدی برای انجام اعمال نیک و پسندیده که نمونه های فراوانی دارد}

         

     لینک به منبع مصاحبه