مروری بر اهم مطالب جلسه شانزدهم
۱۴۰۲/۹/۱۹

انسان علاوه بر ویژگی ذاتی، ویژگی مرتبه ای هم دارد، که دیگری را در بر می گیرد و خود را در دیگری می یابد و همچنانکه خداوند در مقام فعل در همه موجودات وجود دارد، انسان هم در همه موجودات سریان دارد، لذا خليفه الله است و نسبت به سایر موجودات اشتمال دارد و شمول پذیری جامع و در بردارندگی تام و حداکثری و اطلاقی مخصوص انسان است، لذا حقیقت محمدیه اش گویند.
"انا عرضنا الامانة على السموات والارض و الجبال فأبين ان یحملنها، فحملها الانسان"، امانت به معنی حرکت برای رساندن آن به صاحبش و انسان است که با در بر گیرندگی در مقام فعل قادر به حرکت است، و اگر انسان حرکت نکند، امانت اداء نمی شود و فقط در بردارندگی دارد.

انسان در فعلیت دو چیز دارد:

  1. در بردارندگی
  2. فعلیت قوه ( در برگیرندگی) و فعلیت خواستن برای داشتن، که اگر این خواستن باعث حرکت شود، تکامل شکل می گیرد و اما اگر حرکت صورت نگیرد و یا حرکت غیر طبیعی باشد و به جای حرکت، سعی کند دیگری را در ساحت خود بازتولید کند و به جای حرکت علنی، حرکت ذهنی، جعلی و خود ساخته باش، به جای یافتن خود در دیگری، خود را به جایی دیگری می گذارد و حرکت را از آنها میخواهد تا به خواسته اش برسد، در این حالت، علو و برتری جویی شکل میگیرد. در حالیکه در نسبت، علو نیست و فرا بودگی و علو، فقط در ذات وجود مطلق است.

انسان با کشاندن موجودات به سمت خود، برتری جویی و علومی میطلبد و از نسبت خارج می شود، در حالیکه فرا روندگی و حرکت و ظیفه اوست، نه فرا بودگی و فرانسبت، لذا ناسازگاری و اختلال و اخلال در نظام هستی ایجاد میگردد.

" اِن فرعون لعال فی الارض وجعل ... شیعا"، برتری طلبی فرعون نتیجه اش پراکندگی و ناسازگاری بود.

علو وجود مطلق در ذات، سازگاری ایجاد میکند، اما علو هر موجود دیگری، به ناسازگاری در نظام هستی می انجامد.


انسان دارای دو "من" است.

  1. من شمول گرا و فرارونده و متحرک به سمت موجودات.
  2. من علوگرا و فرا بوده و فراخواننده موجودات به سوی خود.

من استعلایی، موجب قبض است نه شکوفایی، در حالیکه شکوفایی و کمال زمانی شکل می گیرد که دیگری مورد توجه قرار گیرد و کانون فقط خودیت فرد نباشد.
ملاک تشخیص الگوی مطلوب سیاسی و اجتماعی و... در نسبت با دیگری، این است که موجب گشودگی، سازگاری وانفتاح شخصیت دیگری گردد، اما اگر اضمحلال شخصیت دیگری را در پی داشته باشد و اصل انتخاب گری و ممیزات شخصیتی از دیگری گرفته شود، ملاک نامناسبی است.
در بردارندگی همان توان یکسان برای همه موجودات است، که از ذات وجود برآمده و توان احدی نام دارد، اما توان توحیدی در برگیرندگی و استعداد و قوه کمال را در خود دارد.
طرح مسأله:

  • خلط بین دو من ( من فرارونده و دربرگیرنده با من فرابوده و فراباش) و یکسانی بین این دو در خلف های رایج امروزی وقتی فلسفه های رایج امروزی و حتی اسلامی و صدرایی بعنوان خلاء و حلقه مفقوده بوده، که باید تبیین و حل گردد.
  • چگونه می توان من فرا رونده را از من فرا بوده بازشناخت و تفاوتها را شناسایی نمود؟
  • چگونه می توان از خلط بین این دو من (استعلایی و خویش گرا) جلوگیری کرد؟

البته، اقداماتی در ابعاد روانشناسی و هستی شناسی و برای بررسی مسائل بین من استعلایی و خویش گرا صورت گرفته اس،  اما نواقصی و خلاء هایی وجود دارد؛ از جمله اینکه در روانشناسی تمرکز بر ذهن بوده و از عین فاصله گرفته است؛ در حالیکه ذهن باید در خدمت عین باشد، چرا که امر واقع باید محوریت داشته باشد.
توجه به امر متعالی و حقیقت متعالی و وجود مطلق:
تفاهم پذیری چندگانه ها، از وجه اختصاصی آنها نیست، بلکه از امر مشترک است و امر مشترک از ذات وجود با تمام صفات هویت بخش آن میباشد و وحدت در یگانگی خود، پشتیبان چندگانه ها بوسیله امر مشترک است و در این اشتراک، برتری وجود ندارد و وجود مطلق در همه موجودات جریان و سریان دارد. 

جلسه هفدهم